نام کتاب | سه شنبهها با موری(Tuesdays With Morrie) |
نام نویسنده | میچ آلبوم (Mitch Albom) |
سال انتشار | 1997 |
ژانر | رمان، بیوگرافی، فلسفی |
ملیت | ادبیات آمریکا |
افتخارات | از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز، همچنین بیش از 39 میلیون نسخه نیز در سراسر جهان به فروش رفته است. |
سه شنبهها با موری مهم ترین و موفق ترین کتاب میچ آلبوم نویسنده آمریکایی است که بازخوردهای بسیار خوبی دریافت کرده و در این مقاله به معرفی و بررسی این اثر می پردازیم.
مواجه با مرگ برای اکثر انسانها رخدادی ترسناک و ناراحت کننده است. اینکه در جهانی که این همه در آن زندگی کردیم و زمان بسیاری را برای سازکار کردنمان با قوانین این دنیا سپری کردهایم، نباشیم و جز خانواده و دوستان هیچکس ما را به یاد نخواهد آورد و برای همیشه از این دنیا خواهیم رفت. زندگی ای که آنقدر مهم می پنداشتیمش، هنگام مواجه با مرگ ارزشی نخواهد داشت، می پنداریم که مرگ ما باید حفره ای بسیار بزرگ در دنیا ایجاد کند و هیچ چیز مثل قبل نباشد اما اینگونه نیست. زندگی هیچوقت به من یا شما نیاز ندارد و متوقف نمی شود. اینجاست که در می یابیم که ما مرکز جهان نیستیم، ما انسان ها موجوداتی کوچک و شدیدا آسیب پذیریم که بسیار مغرور و خودکامه ایم.
برای بسیاری از انسانها مواجه با مرگ بسیار سریع اتفاق می افتد، تصادف یا سکته قلبی برای انسان هیچ جای فکری باقی نمیگذارد. اما اگر بدانیم که شش ماه یا یک سال دیگر خواهیم مرد خیلی چیزها تغییر می کند و فرصت این را داریم که زندگی پر فراز و نشیب مان را بررسی کنیم و به دیدگاه های تازه ای در مورد زندگی برسیم و خود را برای مرگ آماده کنیم. هنگام مرگ دوست داریم تجاربمان را با دوستانمان به اشتراک بگذاریم و تاثیری هر چند کوچک در این دنیا بگذاریم و با قلب و ذهنی پاک تر این دنیا را ترک کنیم.
این کتاب بر اساس رخدادی واقعی است. موری شوارتز استاد جامعه شناسی به طور کاملا اتفاقی دچار بیماری (ALS) می شود. بیماری ای که هیچ درمان شناخته شده ای ندارد. در این بیماری سیستم عصبی بیمار به مرور تحلیل می رود. در مدت زمان کوتاهی فرد کنترل عضلاتش را از دست می دهد. حرکت غیرممکن می شود و کم کم اعضای داخلی بدن نیز از کار میافتد. نحوه مواجه با مرگ و دیدگاه هایش در مورد زندگی بسیار جالب توجه است.
میچ آلبوم نویسنده این کتاب، خاطراتش را از روزهای استادش موری شوارتز بیان می کند و در مورد مسائلی مانند خانوانده، جامعه، عشق و ازدواج صحبت می کنند و چه کسی بیشتر از فردی در مواجه با مرگ می تواند دیدگاه صادق تری زندگی داشته باشد؟ موری مرگ را پذیرفته و در آخرین روزهای عمرش می خواهد به کمال برسد.
یکی از جملات بسیار زیبای کتاب سه شنبهها با موری جمله “اگه یاد بگیری چطوری بمیری، یاد میگیری چطوری زندگی کنی.” است زیرا وقتی گرد جاودانگی از روی زندگی روزمره کنار رود متوجه می شویم که چقدر چیزهای بی ارزشی برایمان مهم بودند. چقدر رابطه با دیگران برایمان مهم بود و چقدر خود را وقف هدف هایی کردیم که هیچ وقت به آنها نرسیدیم. بعد از این اتفاق زیبایی های پنهان جهان را می بینیم و آن وقت است که هر قطعه موسیقی، راه رفتن در طبیعت و غروب خورشید چقدر می تواند زیبا و بی نظیر باشد.
جملات زیبا
1. مردم روزها و هفتههای زندگی خود را هدر میدادند زیرا به تماشای نمایش زندگی دیگران عادت کرده بودند.
2. فرهنگ امروزی باعث میشود که ما احساس خوبی نسبت به خودمان نداشته باشیم.
3. همه میدونن که بالاخره یک روزی میمیرن. اما هیچکس باور نداره. اگه ما بدونیم که میمیریم یه جور دیگه زندگی میکنیم.
4. اگه یاد بگیری چطوری بمیری، یاد میگیری چطوری زندگی کنی.
5. به هیچ چیز وابسته نشو، چون همه چیز توی این دنیا موقتیه.
6. یه بخش از مشکل مردم اینه که مردم همیشه عجله دارن. اونا معنی زندگی رو نتونستن پیدا کنن، پس دارن دنبالش میدون. اونا فکر میکنن خونه بعدی یا شغل بعدی به زندگی معنی میده، ولی نمیفهمن که همه این چیزها پوچ و بیمعنی هستن، پس به دویدن ادامه میدن.
7. هر جامعه ای مشکلات خاص خودش رو داره. راهحلش این نیست که فرار کنی. باید روی به وجود آوردن فرهنگ مخصوص خودت کار کنی. اصلا مهم نیست کجا زندگی میکنی. بزرگترین عیبی که ما آدما داریم، کوتهبینی ماست.
8. خودت را ببخش قبل از اینکه بمیری و سپس دیگران را ببخش.