یک سال گذشت… یک سال از منتشر شدن پرافتخارترین بازی تاریخ یعنی The Last of Us: Part II(لست آف آس 2) میگذرد. تقریبا یک سال پیش بود که میان علاقه مندان و هواداران جنجال های مربوط به اسپویل شدن داستان و بحثها و صحبت های فراوان که گاهی تمجید و ستایش و گاهی نقد و کوبیدن آن بود، شدت گرفت. با وجود همه اینها بازی منتشر شد و موفق شد با دریافت متای 93 از 121 نقد و برنده شدن 300 جایزه، برترین بازی تاریخ شود و شاهکارهایی مانند The Witcher 3: Wild Hunt و The Legend of Zelda: Breath of the Wild را پشت سر بگذارد. یک اختتامیه همه چیز تمام برای سونی و کنسول پلی استیشن در نسل هشت از هنر هشتم.
خب که چی؟ اینها همه اسم و رسم روی کاغذ هستند و برای من مشخص نمی کنند که The last of Us: Part II واقعا چیست و چرا اینقدر در موردش صحبت بوده و هست. چرا بعضیها اینقدر از آن متنفر شدند و برخی عاشقش هستند. در واقع چرا لست آف آس، لست آف آس است؟
میخواهیم جواب این پرسش را بیابیم و کمی از زیر و بم دنیای این بازی و از جایگاه آن میان بازیهای ویدیویی سر دربیاوریم.
همه چیز با یک نمایش شروع میشود
کمی از تریلر بازی بگوییم. اولین تریلر بازی که سال 2016 منتشر شد و هایپ و هیجان زیادی به همراه داشت. تریلری بود عجیب؛ و وقتی میگوییم عجیب منظور این است که در جهان بازیهای ویدیویی تریلرها معمولا از هیجان انگیزترین و اکشنترین و پرهیاهوترین صحنهها که حتی مکن است در بازی اصلی وجود نداشته باشند، ساخته میشود. بالاخره بازی است و هزینه هایش و معمولا تریلرها باید ضامنی برای فروش و سود دهی بازی باشند. به همین دلیل حتی برای بعضی عناوین چند مدل تریلر مختلف برای بازار های گوناگون عرضه میکنند.
برای لست آف آس اما قضیه متفاوت بود. خبری از صحنههای اکشن یا مبارزات خونین نبود. هیچ اثری از تیپیکال های معروف بازی های ویدیویی نبود. به جای آن، یک دست زخمی بود و یک گیتار. چند قطره خون و صدای موسیقی با مزمونی خیلی گویا تر از هر صحنه پرهیجان دیگری. فیلم برداری فوقالعاده خاص، صدا گذاری سرشار از حس و استفاده از عنصر موسیقی، این نمایش را به یک نمایش خاص و لست آف آسی تبدیل میکرد. نمایشی که مطمئنا اگر برای فردی که کمتر با بازی های ویدیویی آشنایی دارد نشان دهید، باورش نمیشود که در حال تماشای تریلر یک بازی است.

چه در گذشته به علت عدم توسعه تکنولوژی و چه در زمان حال که عصر بازی های آنلاین و چند نفره است، بازی های ویدیویی اکثرا در دید مردم صرفا به عنوان یک سرگرمی بی مغز شناخته میشود. پس به طور کلی کمتر جنبه های هنری، تکنیکی یا مفهومی آن برسی میشود. اما این تریلر عصاره ای بود از اینکه به هر مخاطبی بگوید یک بازی ویدیویی میتواند بیشتر از این حرفها باشد.
خاصیت لست آف آسی
لست آف آس بازی بزرگی بوده و هست و هم اکنون خبر ساخت سریالی از آن به گوش میرسد. پس درواقع با تمام اینها متوجه نوعی خاص بودن در این عنوان میشویم. این منحصر به فرد بودن مدیون چه عنصری در لست آف آس است؟ پاسخ یک کلمه است: داستان. اگر سری Souls را به خاطر سختیاش و سری Doom یا Mortal Kombat را به خاطر خشونت آن بشناسند، لست آف آس را باید با داستان آن شناخت.
قطعا در چند سال اخیر بحث داستان در بازی های ویدیویی بسیار داغ بوده است. بحث سر عمق یا سطحی بودن یا اصلا بود و نبود آن. در گذشته بازی های ویدیویی داستانی بسیار بدوی و ساده داشتند. مثلا:
شروع؛ شاهزاده را نجات بده. تبریک!! شما شاهزاده را نجات دادید. خب… دوباره این کار را تکرار کنید.
اما در ادامه و هرچه زمان می گذشت، بازی های خاص و تاثیر گذاری میآمدند و روی این جریان داستان سرایی تاثیر می گذاشتند. عناوینی که استاندارد ها را بازتعریف میکردند و داستان سرایی بازیها را به جلو میبردند.
دلیلی برای انتقام
داستان لست آف آس با یک مقدمه بسیار شکه کننده شروع میشود. مقدمه ای هارش و بی مهابا که نشان میدهد داستان این عنوان میتواند بیش از حد غیر قابل پیش بینی باشد. بازی در ابتدا به زیبایی شما را با روزمرگیها و عالم درونی و بیرونی شخصیتها وفق میدهد. شما را آرام با علایق و عشق های آنها آشنا میکند و ناگهان سونامی نفرت را روانه بازی میسازد که میتوان گفت نوعی مقدمه سازی پیشرفته و جلوتر از زمان خودش بوده و کمتر بازی پیدا میشود که این قدر به مقدمه سازی اهمیت بدهد و با صحنه هایی مثل صحبت های دو نفره و خاطره گوییها شما را به جهان بازی متصل میکند.
مقدمه و ورودیها در بازی های ویدیویی معمولا بسیار کوتاه میباشند زیرا ممکن است شرکتها پول مخاطبان کم حوصله تر را از دست بدهند. اما این می تواند در نوع خودش بسیار در داستان گویی بازی تاثیر گذار باشد.
آنسوی انتقام
در ادامه میتوان به Lore ها و Back story ها اشاره کرد. در واقع بازی های بزرگ همیشه سعی داشتند داستانشان را در فرم و قالب گیمپلی روایت کنند. در اواخر نسل هشتم بحث بر سر بیش از حد سینمایی شدن بازی های ویدیویی بسیار داغ بود و با اینکه میتوان داستان لست آف آس را بیش از حد سینمایی دانست اما از روایت های جالب و ریز و درشت در لا به لا ی گیم پلی نباید غافل شد. گاهی نامهای پیدا میکنید که نویسنده آن سالهاست مرده. گاهی خبر از مکانی میشنوید که شاید هیچ گاه به آنجا نروید. بازی سعی کرده در کنار روایت گیم پلی وارش دنیای خودش را شکل دهد و به آن عمق ببخشد.
شما مکانها، وضعیتها و احساسات گوناگونی را تجربه میکنید که این گوناگونی در انواع لحظات تلخ و شیرین، در نوع خود قدمی رو به جلو در زمینه داستان گویی بازی هاست. داستان بازی لست آف آس به شما انواع فرم های احساسی و عواطف انسانی را نشان میدهد. در دنیایی که مملو از سیاهی و ناامیدی است.
خواب و بیداری
احتمالا جمله «نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم.» را در مورد بازیها و فیلمهای مختلف شنیده اید. جمله ای که اصلی ترین هسته و مفهوم آن، به عمق شخصیتها ارتباط دارد. اینکه چقدر اتفاقاتی که برای یک شخصیت رخ میدهد برای شما مهم یا بی اهمیت باشد، معلول آن است که شخصیت تا چه حد روح دار و زنده باشد یا به قول تا چه حد درون این شخصیت فرو رفته ایم.
دفترچه دست نوشته های Ellie، کلکسیون سکه های Abby و چیزهایی از این قبیل، تونلی بود از دنیای ما به عالم درون شخصیت های خیالی بازی. با آنان همزاد پنداری میکردیم، در افکارشون فرو میرفتیم، ترس هایشان را میدیدیم و میدیدیم که چطور با آن دست و پنجه نرم میکنند و در نهایت اصلی ترین عنصر درون شخصیتها یعنی انقلاب. چیزی که شاید هر فرد در زندگی اش مجبور به انجام دادن آن درون خودش باشد. و به نظر من نوآورانه ترین و خاص ترین عنصر بازی لست آف آس این بود که شخصیت های اصلی داستان هر کدام در نوع خود مجبور به انقلاب درون خود بوده اند. که حتی پایان خوشی نداشت و این انقلاب برایشان بهای سنگینی داشت.
مقدمه سازی مفصل و شکه کننده، عمق زیاد محیطها و شخصیتها و صحبت از پدیده هایی چون انسانیت، ترس و عشق، داستان لست آف آس را خاص میکرد. و در نهایت با وجود برخی ایرادات روایی، میتوان آن را در زمرهی بازی های تاثیر گذار در کل روند داستان گویی بازیها دانست. بازی هایی که مفهوم بازی را بازتعریف کردند و ارزش هنری و داستانی بازیها را بالا بردند.
پله ی هشتم
صحبت از هنر شد. باید بگویم به عنوان یک علاقه مند به حوزه بازی های ویدیویی جملهی « بازی های ویدیویی هنر هشتم و وارث تمام هنر های قبلی هستند.» برایم هنوز بحث برانگیز است. سخت است در میان این همه بازی تهی و اندک بازی باارزش، صحبت از هنری بودن تمام صنعت بازی های ویدیویی کرد. با وجود همه اینها، بازی هایی بوده اند که نقش سفیر را ایفا کرده و معنای هنر را در بازیها با معماریها، طراحی و نقش و نگارها و موسیقی خود به تصویر کشیده اند. عناوینی چون Okami یا Gris که حتی مخالفان بازی های ویدیویی را به وجد میآورند.


لست آف آس چه سهمی در تکامل بازیهای ویدیویی دارد؟
خب زیاد وارد بحث تعریف هنر نمیشویم. فقط این را میدانیم که هنر اصیل همیشه یک چیز خاص بوده و اکثرا مورد پسند همه واقع نمیشود. و معمولا به موازات هنری تر شدن یک اثر، تعداد مخاطبان آن کمتر میشوند. اما برای عنوانی مانند لست آف آس، قضیه متفاوت است. برای بازی مانند لست آف آس هزینه و وقت بیشماری صرف شده. برای چنین عنوانی باید تعداد مخاطبین زیاد تضمین شود. پس یا نباید بازی را هنری کرد یا باید هنر بازی آنقدر گیرا باشد که هر کسی را مجذوب خود کند. چیزی که فرم اصلی هنری بودن در بازیهای ویدیویی است.
خوشبختانه لست آف آس حالت دوم را دارد. ما در این عنوان موسیقی های بینظیری میشنویم. موسیقی هایی بسیار عمیق، خوش طنین و غم انگیز. موسیقی هایی که بهترین روایت گر برای تصاویر هستند. ما طراحی های بیشمار از طبیعت، هیولاها و مکان های زیادی میبینیم که هر کدام وام دار یکی از هنر های تاریخ میباشند. طراحی گرافیکی خیره کننده با جزئیات فراوان و خلق صحنه های به یاد ماندنی از ویژگی های هر دو قسمت لست آف آس هستند.
اما در واقع باید گفت شاید اصیل ترین و واقعی ترین فرم هنر، اینها نباشد. در واقع شاید در نوع خود زیبا و دلنشین باشند و به جذابیت اثر کمک کنند. اما نمیتوان لست آف آس را بازی هنری یا کامل کنندهی هنر در بازی ها دانست. هر چند خلق بعضی از صحنهها و شیوه خاص کارگردان برای القای مفاهیم با استفاده از صحنههای گوناگون و موسیقی مسلما لست آف آس را خالی از هنر نمیسازد.
پر افتخار منفور
این بازی پر افتخار اما بدون مخالف و منتقد نبود. و در بین حجم زیادی از مخاطبان و تجربه کنندگان عده ای بودند که با قسمت های مختلف بازی مشکل داشتند که اصطلاحا Hater خوانده میشدند. باید در ابتدا گفت که پیشرفت خیلی زیاد تجهیزات دیجیتال و پیوند روز افزون هر بخش زندگی مردم با آن و همچنین افزایش محصولات مختلف در حوزه بازی های ویدیویی، باعث شده تا تعداد مخاطبین این حوزه چند برابر و حتی کاملا فرا جنسیتی شود. این گستردگی اهداف بسیار مختلفی را به بازیکنها برای بازی کردن داده است. از دوست شدن با افراد جدید در PUBG تا ترسیدن در شب هالووین. میتوان گفت فضای مجازی یک تریبون در اختیار همه برای اظهار نظر راجب همه چیز داده.
مقدمه ای هارش و عجیب، کشته شدن شخصیت بازی اول، دادن قدرت بیش از حد به شخصیت های مونث، مسائل مربوط به همجنس گرایی و تغییر و شوک ناگهانی در روایت بازی، از جمله چیز هایی بودند که به مذاق خیلیها خوش نیامد. در اینجا صحبتی از درست یا غلط بودن این موارد نمیکنیم. اما باید گفت لست آف آس با جنجال هایش واکنش حجم زیادی از مخاطبان را به همراه داشته و توانسته در کنار عشق، نفرت را نیز به همراه بیاورد. چون همیشه گفته اند هر کسی نظر خودش را دارد و لست آف آس برای خیلی از قشرها ساخته نشده بود. ولی خیلیها آن را تجربه کردند.
قایق به گل نشسته
در نهایت باید گفت که لست آف آس شاید یکی از خاص ترین و فوقالعاده ترین عناوین چند سال اخیر و شاید چند سال آینده باشد. داستانی تاریک با پایان بندی بسیار عمیق و موسیقی چند برابر عمیق تر. اثری سرشار از غم و شادی برای تجربه کردن است. شاید از همان ابتدا رسالت بازیها چیزی نبوده جز تجربه و احساس. هرکدامشان برای ما دنیایی به ارمغان آوردند. اما شاید تا سالیان سال، تجربه و احساس هیچ چیزی با عنوان لست آف آس قابل مقایسه نباشد.

1 دیدگاه. همین الان خارج شوید
So true. I can literally die for its story plot.