شستوشو مغزی پدیدهای است که قدمت آن به هزاران سال پیش میرسد. انسانهای قدرتمند هر گاه توانستهاند، افکار و عقاید خود را به دیگران تحمیل کردهاند و آنها را شستوشو دادهاند تا فرمانهایشان را بدون هیچگونه اعتراضی بپذیرند هر چند که از اصول عقلانی به دور باشند. از گروههایی مانند داعش و طالبان گرفته تا تبلیغ ایدئولوژیهای گوناگون توسط حکومتها، به راه انداختن جنگهای مذهبی عظیم، آموزشهای هدفمند رسانهها و حتی هنگام تبلیغ یک محصول خاص. در این مقاله، از روند شروع شستوشو مغزی میگوییم. اثرات بلندمدت آن و برخی تکنیکهای مربوط به انجام آن و در نهایت مراحل انجام آن را برسی میکنیم.
روند شستوشو مغزی
فرایند شستوشو مغزی با توجه به وضعیت فرد قربانی در زمان شروع روند، وضعیت و جایگاه اجتماعی او آغاز میشود. بخش سخت ماجرا آنجاست که همه افراد را نمیشود مورد شستوشو مغزی قرار داد. این فرایند فقط برای سوژهای که احساس خلاء داشته و به دنبال چیزی برای پر کردن آن خلاء باشد کاربرد دارد. کلید اصلی شروع فرایند شستوشومغذی در تشخیص صحیح و پیدا کردن این افراد به خصوص است. چنین شخصی میتواند کسی باشد که اخیرا به خاطر داشتن تجربهای بد و ناگوار از لحاظ روانی آسیب دیده و حقیقت وجودیاش متزلزل شده است.
شاید اینطور فکر کنید که کسانی که دیگران را شستوشو مغذی میدهند افرادی جنایتکار بوده با خشونت سعی بر انجام این عمل دارند. اما حقیقت این است که افرادی که این فرایند را روی دیگران پیاده میکنند در ظاهر زندگی آرام و با برنامهای دارند. قربانیان این افراد عموما نمیتوانند حدسی مبنی بر قصد آنها بر شستوشو مغذی بزنند چرا که هیچ عامل غیر معمولی در ظاهر زندگی این افراد وجود ندارد.
اولین دیدار
اولین باری که فرد عامل با قربانی دیدار میکند، قبل از هر چیز سعی خواهد کرد بین قربانی و خود اعتماد ایجاد کند. همچنین با قربانی رابطه برقرار کند. برای این عمل، فرد عامل تلاش خواهد کرد تا شباهتهای سطحی و عمقی با فرد سوژه ایجاد کند.
نمونهای از تشابه سطحی میتواند علاقه داشتن به همان غذا و نوشیدنی فرد سوژه باشد. اما شباهت عمقی را میتوان در داشتن تجارب یکسان در زندگی یافت. فرد عامل در صورت نیاز میتواند با تخصص و ظرافت، تجربهای جعلی برای برقراری ارتباطی عمیق با فرد سوژه از خود ایجاد کند و با سوژه به اشتراک بگذارد. حال فکرش را بکنید که سوژه تجربهای مبنی بر از دست دادن دوست صمیمیاش به اشتراک بگذارد. حدس میزنید چه کسی درست همان لحظه تجربهای مشابه را بیان میکند؟ بله. فردی که قصد شستوشو ذهن سوژه را دارد.
پس از ایجاد رابطهای مناسب با قربانی، ارائه تصویری خیالی و آرمانگرایانه مرحله بعدی فرایند محسوب میشود. در این مرحله فرد عامل باید برای مشکلاتی که سوژه با او در میان گذاشته است، راهحلی پیدا کند. راهحلها به صورت گاهبهگاه به سوژه ارائه میشود تا از پاسخهای منفی احتمالی از جانب قربانی جلوگیری شود. این راهحل های آرمانی به شکل تغییر شخصیت یا ایدئولوژی ممکن است به صورت رفتار های تروریستی، کمونیستی و… بروز پیدا کند.
اثرات شستوشو مغزی
I. از بین رفتن هویت فردی
فرایند شستوشو مغزی روندی قدرتمند است و هر چیز قدرتمندی تاثیر ماندگار به جای میگذارد. یکی از شدیدترین عوارض شستوشو مغزی، از بین رفتن هویت فردی است. روان قربانی از هویت قدیمی خود جدا میشود. قربانی کارهایی را انجام میدهد که قبل از این هرگز انجام نمیداده است. میتوان گفت که هویت قبلی او دیگر وجود ندارد. قربانی احساس میکند که انگار خود قبلیاش رویایی بیش نبوده است. احساسات، نحوه تفکر و رفتار قربانی نیز به کل تغییر میکند.
II. اختلال استرس پس از سانحه
اختلال استرس پس از سانحه(PTSD) یکی از اثراتی است که بر روی کسانی که موفق به رهایی از شستوشو مغزی میشوند، بروز میکند. قربانیان شستوشو مغذی علائم روانی و جسمی مشابه با کهنه سربازان جنگ از خود نشان میدهند. این نشان میدهد که شستوشو مغزی میتواند تاثیر ماندگاری مانند جنگ داشته باشد.
III. سندرم استکهلم
نمونهای دیگر از تاثیر طولانی مدت شستوشو مغزی در جایی است که فرد قربانی پس از رهایی از شستوشو مغزی، نسبت به آن وضعیت یا فرد عامل، احساس دلتنگی کرده و خواستار بازگشت به آن حالت قبلی میشود. این پدیدهی روانشناختی به سندرم استکهلم معروف است. قربانیان دچار این سندرم حتی در آینده، شستوشو دهنده مغز خود را تحسین میکنند و ایدههایی که در طول روند در ذهنشان قرار داده شده است را توجیح میکنند.
برخی از تکنیکهای شستوشو مغزی
I. جداسازی و انزوا
انزوا به معنی دور بودن از دیگر افراد یا مکانها است. فرد عامل باید اطمینان حاصل کند که سوژه از سایر افراد جداسازی شده است تا احتمال هر گونه برخورد یا ارتباط با سایر افراد و ایجاد خلل یا تغییر در روند شستوشو مغزی سوژه از بین برود تا به واسطهی ارتباط و تبادل نظرباعث سخت تر شدن فرایند شستوشو مغزی نشود. قربانیان شستوشو مغزی از دوستان، خانواده و همسالان خود جدا میشوند تا اطمینان حاصل شود که به واسطهی ارتباط با این افراد، نحوه تفکر و نگرش خود را تغیییر نمیدهند.
II. ترس و وابستگی
ترس، یک اهرم بسیار مفید و تاثیر گذار است که در فرایند شستوشو مغزی به کار گرفته میشود. برای مثال وقتی فرد عامل با گروهی از افراد سروکار دارد، میتواند از ترس برای اطمینان یافتن از اینکه از فرامینش اطاعت میشود استفاده کند. و با استفاده از قوهی هراس، سوژههایش را به خود وفادار نگه دارد. اگر کسی یا چیزی، هویت جدیدی ک فرد عامل در تلاش برای دستیابی به آن است را تهدید کند، او میتواند با تهدید کردنش او را به تبعیت و سکوت وا دارد.
III. بمباران عاطفی
زمانی رخ میدهد که فرد عامل تلاش کند با ایجاد پیوند عاطفی، خود را از لحاظ حسی جایگزین خانواده فرد کرده و از این طریق مسائلی را با او به اشتراک میگذارد. ایدهگذاری در ذهن فرد قربانی و تشکیل شخصیت جدید برای او با استتفاده از این روش آسانتر میشود. خانواده برای اغلب افراد مانند گنج میماند، چرا که آنها کسانی هستند که شما را بهتر از همه میشناسند و بیشترین زمان را با شما میگذرانند.
IV. احساس گناه
روند ایجاد احساس گناه به این صورت است که فرد عامل، قربانی را به این باور میرساند که هر کاری که او انجام میدهد اشتباه است و او انسان بدی است. احساس گناه باعث میشود که قربانی در اعتقادات خود دچار تردید شود. در این روش، عامل در نشان دادن اشتباهات قربانی اغراق میکند و در نتیجه باعث احساس گناه بیشتر در فرد قربانی شده و نیاز او به نجات و رهایی از این وضعیت را بیشتر میکند.
V. تکرار
اگر مطلبی به اندازه کافی تکرار شود، مردم و جامعه شروع به پذیرش آن خواهند کرد. در حقیقت، مطالعات نشان دادهاند که اگر تنها یک نفر سه بار یک نظر یکسان را تکرار کند، 90درصد احتمال دارد که بتواند سه نفر را با خود هم عقیده کند که درصدی بالا و قابل توجه است. در فرایند مورد نظر ما، عامل از تکرار برای متقاعد و قانع کردن فرد سوژه استفاده میکند.
VI. فعالیت بدنی
هدف عامل در این مرحله این است که سوژه را به واسطهی فعالیتهای بدنی مکرر، تحت کنترل خویش نگه دارد. آنچه فعالیت بدنی در فرایند شستوشو مغزی را از ورزشهای عادی متمایز میکند این است که عامل پس از اعمال فعالیت بدنی، از خلقوخو بهبود یافته و هویت گروهی سوژههایش استفاده میکند و باورهای ایدئولوژی مدنظرش را در هنگام خستگی سوژهها و درست زمانی که مقاومت آنها بر اثر خستگی در پایینترین حد ممکن است، با قدرت بیشتری به آنها تحمیل کند. تکرار هم یکی از روشهای ترغیب مردم برای کاهش حالت تدافعی ذهنشان و کمتر کردن میزان شکاکیت آنها به ایدههاست.

مراحل شستوشو مغزی
I. تخریب هویت
تخریب هویت یک انسان، اولین قدم برای شروع فرایند شستوشو مغزی است. عامل، هویت قدیمی سوژه خود را در هم شکسته، او را آسیب پذیر کرده و در طول فرایند، هویت جدید مدنظر خود را به او غالب میکند. این مرحله برای پیشروی فرایند، ضروری است. اگر سوژه همچنان به هویت قدیمی اعتقادات قبلی خود پایبند باشد، عامل در مسیر فرایند، پیشرفتی حاصل نمیکند.
تخریب هویت و هدایت کردن سوژه تا جایی که خود و اطرافیانش را زیر سوال ببرد به تغییر سریع هویت طی مراحل بعدی فرایند کمک شایانی خواهد کرد. این هدف طی چند مرحله که شامل حمله به هویت فرد، استفاده از احساس گناه، خیانت به نفس و نقطه تخریب است، حاصل میشود.
II. امکان نجات
زمانی که فرد عامل، موفق به تخریب هویت سوژه شود، نوبت به اجرایی کردن مرحله بعدی فرایند میرسد. در این مرحله، سوژه تنها در صورتی میتواند نجات یابد که آمادهی رها کردن هویت و اعتقادات قبلی خود و پذیرش هویت جدیدی باشد که به او پیشنهاد داده میشود. در این مرحله به سوژه فرصت داده میشود که اتفاقات پیرامونش را درک کرده و همزمان به او اطمینان داده میشود که پس از طی کردن مسیر مورد نظر، همه چیز درست خواهد شد.
ملایمت، اجبار به اعتراف، هدایت احساس گناه و رها کردن احساس گناه نیز چهار مرحلهی مختلفی است که در حین پیاده سازی این بخش از آن بهره گرفته میشود.
III. بازسازی هویت
در این مرحله، سوژه کاملا متقاعد شده است که در مورد همه عقاید قبلی خود اشتباه میکرده. حال باید همه چیز را تصحیح کند. تا به اینجای کار، آنها به واسطهی شیوههای مختلف از هویت قبلی خود دور شدهاند. بعد از انجام تمام این مراحل، حال سوژه باید با راهنمایی فرد عامل، به بازسازی هویت خود بپردازد. این مرحله به فرد عامل فرصت میدهد تا ایدهها یا مفاهیم جدیدی را به فرد سوژه معرفی کرده و در ذهن او جای دهد. زیرا در این مرحله فرد سوژه مانند یک لوح سفید است که آماده و مشتاق یادگیری و احساس بهتر نسبت به قبل است.
منبع: رازهای روانشناسی تاریک نوشته ویلیام کوپر