سلام دوستان عزیز. در این مقاله ابتدا افسانه نارسیس را بیان میکنیم، سپس با ویژگیهای خودشیفتگی آشنا میشویم و در نهایت ابعاد این پدیده را در دنیای مدرن برسی میکنیم. پس با من و رسانه دارک بلوز همراه باشید.
خودشیفتگی یا Narcissism حالتی است که در آن افراد بیش از حد به خودشان توجه میکنند و دارای اشتیاق شدیدی برای تحسین شدن و دیده شده هستند. ابتدا بیایید ریشهی این واژه را برسی کنیم که برگرفته از اسطورهای یونانی است.
افسانه نارسیس
نارسیس جوان زیبارویی بود که به عشق دلباختگان خود توجهی نمیکرد. تا که روزی به کنار چشمهای میرود. هنگام آب نوشیدن صورت خود را در آب میبیند و شیفتهی خود میشود. برای اینکه خودش را در آغوش بکشد در آب میپرد و غرق میشود. خدایان بخواطر این ناکامی، نارسیس را به گل نرگس(Narcissus) تبدیل کردند تا همواره بر لب آب بروید و خود را نظاره کند.
شما همچنین میتوانید تعبیر تغزلی اسکار وایلد بر افسانه نارسیس را بخوانید.
اعتماد به نفس یا خودشیفتگی
حال این سوال مطرح میشود که تفاوت بین افراد با اعتماد به نفس بالا و خودشیفتهها در چیست. خودشیفتهها علاقه به ابراز خود ارزشمندی دارند. برای مثال، زندگی و جان خود را بسیار مهم تر و پر ارزش تر از زندگی و جان سایرین میدانند. آنها نه تنها خود را خاص تلقی میکنند بلکه معتقدند بر دیگران برتری دارند. برخی از نشانههای آشکار خودشیفتگی که میتوان در افراد مشاهده کرد بدین شرح است: آنها هیچ انتقادی را نمیپذیرند و اگر کسی با آنها موافقت کند نیز، آن را به عنوان چاپلوسی تلقی میکنند. آنها نیاز زیادی به تشویق شدن و مورد تایید قرار گرفتن دارند.
مکالمات یک طرفه
آیا تاکنون تلاش کردهاید تا مودبانه با یک فرد خودشیفته مکالمه کنید؟ به ندرت میتوان اسم صحبت کردن با این افراد را مکالمه نهاد. چرا که بیشتر شبیه به گوش دادن مداوم بدون داشتن فرصتی برای صحبت کردن است. خودشیفتهها احساس میکنند که فقط افکار و داستانهای آنها ارزش شنیدن دارد و تعریف کردن آن را برای دیگران حق ذاتی خود میدانند. از نظر این افراد هر طرز تفکر دیگر یا نتیجه گیری متفاوتی از آنان، نامناسب و ناکامل است.
خودشیفتهها اغلب به میان حرف دیگران میپرند. یا حتی وقتی کس دیگری صحبت میکند هم به حرف زدن ادامه میدهند تا او را مجبور به سکوت کنند. حتی در مکالمات عادی هم نمیتوانند پیروزیشان را با دادن فرصت صحبت به دیگران به خطر بیندازند. و عموما به دیگران فرصت های بسیار اندکی برای اظهار نظر و مداخله میدهند.
خودشیفتگی در دنیای مدرن
امروزه پیدا کردن شخصی که در فضا های مجازی فعالیت نداشته باشد مانند پیدا کردن سوزن در انبار کاه است. با توجه به سهولت استفاده و محیط جذابی که در برنامه های مجازی ایجاد شده است، دیگر استفاده کردن از حداقل دو برنامه در روز غیرممکن به نظر میرسد. پس این فرصتی فوقالعاده برای افراد خودشیفته است که خود را با شکوهی کاذب در معرض دید عموم گذاشته و منتظر دریافت ستایش و تمجید از سوی سایر کاربران باشند.
مطالعات نشان داده که از زمان ظهور رسانههای اجتماعی شباهتهای رفتاری افراد خودشیفته افزایش یافته است. رسانههای اجتماعی در واقع بستری هستند که از طریق آنها افراد خودشیفته میتوانند به دنیای مورد نظر خود دست یابند. رسانههای اجتماعی برای این افراد مانند پول است. هر چه شبکه اجتماعی های بیشتری داشته باشند، خوشبخت تر هستند. به همین علت است که دائما در این برنامهها در تلاش برای ارائه تصویری فوقالعاده از خود هستند. حتی گاهی به دروغ تصاویری را انتشار میدهند که به واسطه آن بتوانند پیامهای مثبت و تمجید آمیز دریافت کنند.
آدمخواران نارسیستیک
اگر در حین برسی پروفایل یا صفحهی یک فرد به این سه مورد برخورد کردید، احتمالا آن فرد خودشیفته است.
اولا این افراد هیچ عکس بد و حتی معمولی ای از خود به اشتراک نمیگذارند. در تمام عکس هایشان مثل مدلها ژست گرفتهاند. آراستگی و رفاهی که به نمایش میگذارند کاملا برتر از زندگیهای عادی است. در هر تصویری که منتشر میکنند، از عشق به زندگی میگویند و در تلاش برای جذب بازخورد هستند. و هرچه بازخورد و لایک بیشتری دریافت کنند حالشان بهتر میشود.
دوما میتوانید با برسی تصاویرشان به این نتیجه برسید که زندگی هر روزشان برخلاف اکثر انسانها، عالی و بی نقص است. شامهای رنگارنگ و دلپذیر، گردهمایی های پر ریخت و پاش و هر چیزی که باعث شود زندگیشان فانتزی و رویایی جلوه کند
سوما آنها علاقه دارند در غلافی از ملایمت، برخی چیزهای زندگیشان را به رخ بینندگان بکشند.
افراد خودشیفته همچنین نیاز دارند که همیشه حق با آنها باشد و با تمام قوا برای پیروزی در بحثها میجنگند. ممکن است حق در اکثر موارد با فرد خودشیفته باشد اما او نمیتواند احتمال حداقلی برای اشتباه کردن را هم بپذیرد. آنها هیچ وقت کوتاه نمیآیند و شکست را نمیپذیرند. خودشیفتگی چشم وهم چشمی را افزایش میدهد و انسان را در مسیری میگذارد که هیچ پایان و قناعتی در آن نخواهد بود.
منبع: کتاب رازهای روانشناسی تاریک نوشته ویلیام کوپر
2 دیدگاه. همین الان خارج شوید
عالی مثل همیشه
متشکریم